از هواداران جدی آقای جلیلی است، نگرانی هایی دارد، از برخی اقدامات رقبا… و در آخر با حیایی آمیخته با اکراه گفت: خوشا به سعادت آقای جلیلی! که از ناحیه پا جانبازند اما فردا روزی که فرش های قرمز در کشورها پهن شود در استقبال از رئیس جمهوری اسلامی ایران؛ یگانه پایتخت شیعه جهان، آیا […]

از هواداران جدی آقای جلیلی است، نگرانی هایی دارد، از برخی اقدامات رقبا… و در آخر با حیایی آمیخته با اکراه گفت:
خوشا به سعادت آقای جلیلی! که از ناحیه پا جانبازند اما فردا روزی که فرش های قرمز در کشورها پهن شود در استقبال از رئیس جمهوری اسلامی ایران؛ یگانه پایتخت شیعه جهان، آیا این خلل جسمی، سوژه بدخواهان و دشمنان نخواهد شد؟!

 گفتم: پای آقای جلیلی؛ نماد عزت جمهوری اسلامی است در دفاع عزتمندانه در جنگ جهانی علیه خود،
همچنان که دست حضرت آقا؛ نماد مظلومیت ایران است در مقابله با تروریسم کور،
و تکه های بدن سردار سلیمانی؛ رسوا کننده تروریسم دولتی آمریکاست،
و قطعه های بدن شهیدرئیسی، شهید امیرعبداللهیان و شهدای خدمت؛ نماد حکمرانی عدالت محور جمهوری اسلامیست،
و همه اینها؛ زبونی غرب را در برابر عظمت جمهوری اسلامی واگویه می کند!
جهان بیدار امروز، اینگونه روایت خواهد کرد!

بگذار سرسپردگان مجیزگوی کدخدا؛ همچنان زبان به طعنه گشایند! اینان زمانی که رئیسی؛ باسوادترین رئیس جمهوری ایران بود، با وصف “شش کلاسه!” تمسخرش می کردند!
چه غم! وقتی که با همه آن فشارها و این ناروایی ها؛ نزدیک قله ایم!

 یاد گفتگوی مختار با کیسان ابوعمره افتادم آنگاه که با زخم بدخیم روی ابرو، با او مواجه شد؛ از او پرسید:
آیا هنوز هم شباهتی با رستم خیالت دارم؟!

و پاسخ زیبای آن سردار ایرانی!:
هر زخم بر پیکر پهلوان؛ نشان افتخاری است برای او که بر ابّهتش می افزاید!
گفتم: پست قشنگی شد! نه؟
گفت: آری!
گقتم: پس لطفا نشر دهید!

  • نویسنده :  رضا ربیعی
  • منبع خبر : مژده خبر