بسیاری از کنش گران جهانی و منطقه ای در طول تاریخ به کشور ما زور گفته اند، دولت مردان و مسئولان ما را تحت فشار قرار داده اند، به ما قراردادهای ننگینی مثل ترکمنچای یا گلستان را تحمیل کرده اند، در فرازهایی از تاریخ؛ بخش هایی از این آب و خاک را به تصرف خود در آورده و تکه هایی از پاره تن ما را جدا کرده اند و برده اند، به تحریک قدرت های بزرگ؛ بارها مورد هجمه و حمله قرار گرفته ایم و خاک مان بارها مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته و قدرت ها، بارها با کارت ما، برای تامین منافع خود، بازی کرده اند! اتفاقات شومی برای مان رقم خورده و ملت مان، بارها به دلیل خطاهای استراتژیک، سالیان متمادی تحت رنج و ستم واقع شده اند. اما همه این تعدی ها و تجاوزها، همه این عداوت ها و دشمنی ها، همه این یورش ها و هجوم ها و همه این بی احترامی ها و رنج های بی شماری که بر ما تحمیل شده؛ چگونه صورت گرفته و ما چطور اجازه داده ایم کشورمان هرچند گاه یک بار این گونه به محل تاخت و تاز استعمارگران و بازی گران جهانی قرار بگیرد؟!
چه فرایندها و پروسه هایی طی می شود تا کشورهای ذره بینی پیرامونی مثل امارات عربی متحده یا جمهوری باکو که زمانی جزئی از خاک ما بوده اند، به مراکز توطئه چینی و اهانت و بی احترامی علیه ما تبدیل شوند؟!
مگر صدام؛ گنده لات منطقه و دست نشانده انگلیس و آمریکا نبود؟! صدام طی هشت سال جنگ با کشور ما چه کرد؟! چه تعداد از نوجوانان و جوانان عزیز ما به دست صدام و عوامل اش، شهید شدند؟! چه میزان خسارت بر اثر تصرف بخش هایی از خاک مان توسط ارتش رژیم بعث عراق و یا موشک باران ها و بمباران های این دشمن که در همسایگی مان قرار داشت، به ملت ما تحمیل شد و نهایتا چه شد و ما با عراق و با صدام چه کردیم؟ آیا خسارات صد میلیون یا هزار میلیارد دلاری خودمان را از عراق گرفتیم؟ آیا توانستیم بگیریم؟ مسبّب آن همه هزینه کی بود و آن جنگ چرا و چگونه اتفاق افتاد و چرا هشت سال طول کشید؟!
چرا رسانه ها و مسئولان یک مثلا امارت اسلامی و خلافت؛ مثل طالبان که مزدوری شان برای آمریکا و غرب؛ محرز و مسجّل است، این قدر روشن و بدون لکنت به ما اهانت می کنند، چرا حقابه مارا نمی دهند؟! چرا علنا و عملا با جرات و وقاحت تمام می گویند شرایط ما طوری نیست که بتوانیم مهاجران خود را بپذیریم که اگر به آن ها مهاجم بگوییم خیلی بهتر است؟!
ما با رجب طیب اردوغان چطور رفتار کردیم و او با ما چطور رفتار می کند؟! مگر اردوغان یا هاکان فیدان یا سایر وزرای حکومت ترکیه، علنا و در رسانه ها ما را تهدید به تجزیه نمی کنند؟! الهام علیف به ما چه می گوید؟! مگر رییس پلیس ابوظبی برای ما شاخ و شانه نمی کشد؟! سوریه چطور از دست محور مقاومت خارج و به جولان گاه جولانی تبدیل شد؟! مگر همین ترکیه و امارات و قطر این کار را نکردند؟! در قضیه فلسطین، ما کم نگذاشتیم؛ اما مگر همین کشورهای عرب و مسلمان، مثل عربستان و اردن و مصر و امارات و قطر نبودند که موشک های ما را که به طرف اسرائیل می رفت، رهگیری نمی کردند؟! ببینید سنتکام با یمن چه می کند؟! بدون وقفه تمام مناطق تحت تسلط حوثی ها را بمباران می کند و دست بردار هم نیست. همان بلایی که بر سر غزه آوردند، دارند بر سر یمن هم می آورند. آمریکا علنا و عملا از جنایات رژیم اشغال گر قدس و فلسطین، حمایت می کند و حمایت خودش را هم عملا اعلام می کند و حتی استادان، روسای دانشگاه ها و دانشجویانی را که از ملت تحت ستم فلسطین کوچک ترین حمایتی کرده اند، از دانشگاه ها اخراج و بودجه دانشگاه هایی را که به مراکز دفاع و حمایت از فلسطین تبدیل شده بودند را قطع می کند و از اعلام این طرز برخورد هم، هیچ ابایی ندارد. همه این ها به کنار، گر به کشور خودمان برگردیم، باید دلیل شکست و ضعف در برابر آمریکا را ضعف استراتژیک داخلی بنامیم، ضعف بزرگی که بر اثر هرج و مرج در تصمیم گیری و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم لابی های قدرت و سرمایه داری یا بهتر که بخواهیم بگوییم امپراتوری سرمایه سالار داخلی به وجود آمده و تقریبا همه مدیران و مسئولان و وزرا و نهادها و سازمان های ما را به فساد کشانیده است. وقتی که جرثومه های فساد و تباهی در راس امور مهم یک مملکت قرار می گیرند؛ ماباید بفهمیم که چنین مملکتی به طور کلی از دست آدم های درست و پاک و دلسوز و متعهد خارج شده و به دست نا اهلان و نامحرمان افتاده و به وضعیت واقعا دشوار و بغرنجی دچار شده. اگر ابزار و وسیله و نان دانی تحریم از دست عده ای کاسب تحریم خارج شود؛ نان شان آجر می شود.
مسلم است که نمی شود در این شرایط با چنین لاتی رو در رو حرف زد و او را قانع کرد که باید دست از این رفتارهای غیر انسانی اش بردارد، اما همین لات تابع یک نظم کلی است که لات ها و دزدهای همه محله ها، بالاتفاق تابع آن هستند و حاضرند برای حفظ منافع و پرستیژ خود، دست به هر کاری بزنند، آن ها متفق و همراه هم هستند و محله ما متفرق و چند دسته! کسی حاضر نیست با این نظام لات پرور مظلوم کُش در بیافتد و همه بدون استثناء نه تنها پاپس کشیده اند، بلکه دارند آگاهانه باچنین نظمی همراهی می کنند و محله ما هم طی مدت های طولانی در برخورد با این گنده لات، تلفات و خسارات زیادی دیده است. گنده لات کذایی هم، لات های در پیتی و دله دزدهایش را به جان مردم کوچه و بازار انداخته، حالا باید چه کار کرد؟!
اگر این لات زورگوی بی همه چیز، که هیچ چیزی برایش مهم نیست، بگوید بیایید باهم حرف بزنیم و مشکلات مان را حل کنیم، بااین که می دانیم ممکن است اصلا به خواسته های ما توجه نکند، اما اگر نرویم و در مقابل اش و چشم در چشم او نایستیم و حرف مان را نزنیم، قطعا او تصور می کند که ما ترسیده ایم و حتی جرات نمی کنیم به چشم هایش هم، نگاه کنیم. در روابط انسانی؛ اگر بحثی نباشد، اگر مذاکره و مفاهمه ای نباشد، اگر انسان ها نتوانند باهم حرف بزنند، قطعا سوءتفاهمات و مشکلات حل و فصل نمی شوند. طرف؛ به هر دلیل زده با اسلحه دو نفر را کشته و چند نفر را هم زخمی کرده، اما پس از مدتی با پادرمیانی و وساطت بزرگان، نشسته اند و باهم حرف زده اند و نهایتا به رضایت و صلح انجامیده.
چرا ما باید از آمریکا بترسیم؟! اگر چهل و پنج – شش سال است که مرگ بر آمریکا می گوییم، عین الاسدش را می زنیم، وعده های صادق را برایش اجرا می کنیم، پهپادهای میلیون دلاری اش را ساقط می کنیم، به ناوها و تاسیساتش حمله می کنیم، سربازهای شان را در خلیج فارس دستگیر و بازداشت می کنیم، دیپلمات هایش را زندانی می کنیم و به سفارتش حمله می کنیم و آن را تصرف می کنیم، با ناوگروه در آب های بین المللی برایش شاخ و شانه می کشیم؛ این یعنی این که ما از این گنده لات نمی ترسیم. اگر او سردارهای بزرگ ما را ترور کرده و به شهادت رسانده، ماهم با او مقابله کرده ایم و ژنرال ها و شخصیت هایی را از او گرفته ایم. حالا که خودش می گوید بیایید مذاکره کنیم، شما اول لحن تهدید و بی ادبی و گنده لاتی اش را درست کنید و به او بفهمانید که دوران اقتدار مطلق اش گذشته، بعد بنشینید رو در رو با او قاطعانه و شجاعانه حرف بزنید.
ما بر سر صنایع دفاعی مان، بر سر دانش و تکنولوژی هسته ای مان، هیچ مذاکره ای با هیچ کس نمی کنیم، اما در باره نوع و میزان غنی سازی، آن هم تاجایی که به اساس نیروگاه ها و رآکتورهای مان، لطمه ای وارد نشود، مذاکره می کنیم، ما از اصول خود کوتاه نمی آییم، اما ممکن است در بعضی از امور خود، کوتاه بیاییم که به اقتدار و پرستیژ کشور مان هم، ضربه ای وارد نشود. اصولا مذاکره یعنی بده – بستان منطقی. اگر مذاکره برای مذاکره و فرسایشی و خرید زمان برای دشمن باشد که اصلا معنایی ندارد. ما باید در صنایع دفاعی خود؛ مثل موشک و پهپاد و زیردریایی و ناو و ناوشکن و سلاح های متعارف خود؛ مستقل و آزادباشیم، ما باید بتوانیم در تکنولوژی های پیشرفته آزادانه عمل کنیم و هیچ کشوری ولو همین کدخدای جهان و این گنده لات نمی تواند و نبایستی برای ما حد و حدود و خط و خطوط تعیین کند.
دیپلمات های کارکشته و درعین حال دلسوز و متعهد نسبت به انقلاب، نظام، کشور و متعهد به حفظ و تامین منافع ملت، باید در این مذاکره وارد شوند و با تیزهوشی و دقت و ظرافت نسبت به استیفای حقوق ملت، پافشاری کنند، باید برای حفظ نتیجه مذاکرات و قراردادهای پایانی و نهایی؛ حتما تضمین های بین المللی و کتبی به ایران داده شود، باید موضوع پاره کردن مفاد و تعهد نامه چندجانبه برجام؛ به صورت علنی و جهانی تذکرات موثری به آمریکا و شخص ترامپ داده شود و در این رابطه تضمین های عملی و حقوقی روشنی دریافت شود.
به هر حال ما نبایستی از مذاکره بترسیم، اما باید بسیار باحوصله و هوشمندانه عمل کنیم مسلم است که هیچ مذاکره ای در سایه تحریم و تهدید، معقول و منطقی نیست و قطعا شرایط طبیعی و متوازن برای هر مذاکره ای از ضروریات آن به شمار می رود.
با این حساب؛ باید زبان تندروها را کند و آن ها را مجبور به اطاعت از قانون و از منویات رهبری و ملت کرد.
انتهای پیام/
- نویسنده : مهدی زارعی چمه روزنامه نگار
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 3 August , 2025