این نخستین شکست نادرشاه بود. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود.
نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند. اعتراف به اشتباه استراتژیک، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید.
دوم اینکه به منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادی فرمان داد که به همه ولایات نامه نوشته و درخواست اعزام نیرو کند.
میرزا مهدی پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است.
چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی ما شکست خورده ایم دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم.
واقع گرایی نادر و درخواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت ایرانیان مواجه شد و باعث شکست عثمانی ها شد.
انتهای پیام/
- نویسنده : دکتر علی جعفری پژوهشگر
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 3 August , 2025