حسین (ع) آیینه ی نور خدایی ست
عزیز مصر مُلک کبریایی ست
چراغ خونِ آویزان به عرشش
فروزنده تر از هر روشنایی ست
شاعر: پیمان جسری
………
شهادتحضرتعلیاصغر (ع)
ولی بدان نزدم لب به آب بعد از تو
در آن سپاه که شد انقلاب بعد از تو !
تمام دلخوشی ام دست دشمنان افتاد
گرفت بغض من و آفتاب بعد از تو
به روی دست پدر غنچه ی تو پر پر شد
و جمع شد کف دستش گلاب بعد از تو
قرار قلب دوعالم، هنوز هم مانده ست
دل رباب پر از اضطراب بعد از تو
به مشتهای گره کرده ات، چه ها کردی
که کاخ ظلم و ستم شد خراب بعد از تو
روا نبود بیافتد رباب روی خاک
روا نبود بیافتد حجاب بعد از تو
شاعر: محناامیری
…….
یاقدیم_الاحسان_بحق_الحسین
غزل
تقدیم به غریب ابن الغریب حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
افتاده است از سر اسب و سواره نیست
دیگر به گرد ماه خدا یک ستاره نیست
اما هنوز مانده یکی جان فدا کند
طفل حسن به ظن خودش هیچ کاره نیست
میگفت عمه جان ته گودال را ببین
اینکه بمانم و نروم راه چاره نیست
حکم سکوت صبر ندارم من از کسی
اینجا که کوچه نیست زمان نظاره نیست
او رفت دست را سپر جان شاه کرد
هرچند بر سر دهنش مشک پاره نیست
مقتل نوشته تیر به حلقوم او زدند
گرچه نداشت سن، ولی او شیرخواره نیست
او منبع مثال و هنرهای شاعریست
هرچه نوشته ایم از او استعاره نیست
در بذل جان به پای عمو با شتاب رفت
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
🔸 میلاد خانی
………..
از همه غیر حسین دلسردم
عمرمو تُو روضه ها سر کردم
باید آخر یه روزی از دنیا
با شهادت به حسین برگردم
◼️میلاد خانی
……..
برای طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
در کرببلا داغ جگر پیوستهست
از دیدن غم های برادر خستهست
سخت است ولی از پسرانش دل کند
زینب به حسین بیشتر وابستهست
شاعر: میلاد خانی
………..
اِنس و مَلَک سیه پوش در ماتم و عزایت
دارویِ دَردِ بیمار در نذر و در غذایت
از کودکی گرفتم مهر تورا به سینه
همراه شیر مادر در پای روضه هایت
🎼🏴شاعر: کیومرث سلطان آبادی.
…………
شب پنجم محرم
عبدالله بن حسن(ع)
طفلی میان میدان، تیغ و سپر ندارد
او غیر نی سواری، شوری به سر ندارد
نزد عموی خوبش، مثل پسر عزیز است
او آرزو به غیر از وصل پدر ندارد
ماه و ستاره اش را دزدیده چرخ گردون
ابریست روزگارش، شامش سحر ندارد
دریای عشق هر چند طوفانی است و مواج
او عاشق است عاشق، بیم از خطر ندارد
خیل تبربدستان هر چند صف کشیدند
اما نهال کوچک ترس از تبر ندارد
بوسه نزن به دست این طفل کوچک ای تیغ!
این طفل غیر دستش دیگر سپر ندارد
شاعر: سیدصادق خاموشی
…….
شب ششم محرم
حضرت قاسم
از تبار آسمان و از تبار مجتباست
آفتابی که خودش آیینه دار مجتباست
جان خود را هدیه خواهد داد در راه خدا
این کریم نوجوانی کز تبار مجتباست
می رود تا داغ دیگر بر دل عالم نهد
عالمی که تا همیشه داغدار مجتباست
بی زره، بی خود، راهی سوی میدان می شود
مجتبای دیگری که بی قرار مجتباست
می رود تا که بریزد برگ برگش چون خزان
نوبهار عاشقی که نوبهار مجتباست
این کتاب سیزده صفحه که پرپر می شود
یک خلاصه از تمام روزگار مجتباست
ابن سعد از من نگیر این گوهر تابنده را!
ازشش بالاست بالا یادگار مجتباست
سیدصادق خاموشی
……….
عمری است که ازعشق تو دل می لرزد
این عشق به لرزیدن دل می ارزد
پاگرفته پای علمت طفلی که
از خیمه تو دور شود می لغزد
ازخیمه تو دور شدن دشوار است
این طفل از این فاصله ها می ترسد
با ناله و اشک از تو حمایت کردم
غافل به من و چشم ترم می خندد
آزادگی از اسم تو جان می گیرد
آزاده به آمال تو دل می بندد
معشوق حسین است و جهانی عاشق
عاشق فقط این راز نهان می فهمد
فریده نادی
………..
تقدیم به دردانه ی سه ساله ی ارباب تشنه کامان حضرت #رقیه
از داغِ عمو شکسته و پیر شد و رفت
خشکیده لب و فِسُرده زنجیر شد و رفت
در ضیافت شامِ خرابه چه غریب
با سر بُریده ی پدر سیر شد و رفت
شاعر: کیومرث سلطان آبادی
………..
شبسومماهمحرم
شهادتحضرترقیه (س)
🏴
یه گوشه ای کنج خرابه
تب کرده بودم خواب بودم
اشکام و عمه پاک میکرد
واسه پدر بیتاب بودم
وقتی سر بابام و آورد
دیگه نتونستم ببینم
پاشو پدر زوده بخوابی
چشمام و میبندم نبینم
چشمام و میبندم به زخمات
شاید کنار تو بمیرم
دستای کی رو بعد تو من
هر شب به اغوشم بگیرم
بازم من و یه شب بغل کن
واسم بخون لالایام و
بیا ببین چیکار کردن
با ضربه هاشون دست و پامو
روی تنت زخمه کبوده
روی لبت جا خیزرونه
چی به سرت آوردن اخه
که اینطوری دارم بهونه
به عمه زینب قول دادم
دیگه شبا طاقت بیارم
تو اومدی اشوب شد دل
تاب و توان دیگه ندارم
♦️ شاعر : محناامیری
مسئول انجمن شعر سازمان بسیج هنرمندان استان کرمانشاه
……..
حب الحسین
نوکری بر درگه تو افتخار است ای حسین
عشق تو از جانب پروردگار است ای حسین
باز آمد روزگارِ حزن عاشورای تو
زین سبب هردل برایت داغداراست ای حسین
خون پاک ات سال شصت و یک نثارِ عشق شد
نهضت تو تا قیامت بر قرار است ای حسین
در میان شیعیانت بزم طوفانی به پاست
از جفای کافران نابکار است ای حسین
آسمان آنسان که تیره گشته اندر کربلا
تاکنون آیینه ی آن درغبار است ای حسین
ولی فولادی اول محرم ۱۴۰۲
……..
امام حسین(ع) ، گودال قتلگاه
امام حسین(ع)، شهادت
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله
دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد
سنان رسید؛ ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده
حسین، فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده
نخورده نیزه به او، نحر از گلو نشده
دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشد
محاسنش به روی خاکها کشیده نشد
دروغ روضه بخوانیم سر جدا نشده
تنش سه روز روی خاکها رها نشده
دروغ روضه بخوانیم پیرهن دارد
که گفته است که عریان شده؟ کفن دارد
دروغ روضه بخوانیم غصه او را کشت
نه ساربان آمد، نه بریده شد انگشت
دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند
شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند
دروغ روضه بخوانم علم نیفتاده
نگاه شمر به سمت حرم نیفتاده
دروغ روضه بخوانم برای نوکرها
نرفت دست حرامی به سمت معجرها
دروغ روضه بخوانم سری نیفتاده
ز ناقه نیمهى شب دختری نیفتاده
دروغ روضه بخوان این دروغها خوب است
نه اینکه دندان، آنچه شکسته شد چوب است
✍ محسن عرب خالقی
……..
شب دهم محرم
شب عاشورا
فردا سر نیزه، سر علم خواهد شد
دستان علمدار، قلم خواهد شد
هفتاد و دو آیه ی شریفه، فردا
از دفتر روزگار کم خواهد شد
فریاد بلند «یا ابا عبدالله»
فریاد همه اهل حرم خواهد شد
فردا همه ی بهشتیان می گریند
از بس به فرشته ها ستم خواهد شد
ای وای که قامت بلند زهرا
در سوگ پسر، دوباره خم خواهد شد
هر شاعر دلسوخته، از عشق شما
ای شور بزرگ، محتشم خواهد شد
آن دشت که از خون تو خواهد نوشید
در باور خلق، محترم خواهد شد
سوگند به نام تو حسین زهرا
نام تو قسم ترین قسم خواهد شد
شاعر: سیدصادق خاموشی
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 3 August , 2025