آنگونه که تجربه و تحلیل نشان میدهد، دشمن خارجی و ضد انقلاب و منافقین داخلی طی یک دهه گذشته مشغول مهندسی افکار عمومی، جنگ روانی و تبلیغاتی و بحران آفرینی اجتماعی جهت خلق آشوب و اغتشاش در ایران بودهاند. این مهم به واسطه شبکههای نوین اجتماعی در فضای مجازی(خاصتا سکوی برنامکهای خارجی) فراهم شده است. دشمنلن در چند سال گذشته در حال طراحی، اجرا، رفع ایراد و اجرای مجدد برنامه بحرانآفرینی اجتماعی خود هستند. نمونه این بحرانآفرینی را در قضایای سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ بهخوبی میتوان دید.
چندی است که مجددا برخی کانالهای فضای مجازی در حال آموزش روشهای آشوب و اغتشاش اجتماعی هستند. نکته ابتدایی اینکه این تحرکات نشاندهنده آغاز دور جدیدی از تلاشها برای ایجاد بحران در فضای داخل ایران است. به خصوص با توجه به درگیر شدن اسراییل در یک جنگ گسترده، تمام تلاش دشمن عدم تمرکز ایران بر مسائل منطقه و درگیر شدن در مسائل داخلی است.
آنچه مهم است اینکه از هماکنون بتوان با شناخت کافی از راهبرد و راهکنش ضد انقلاب در جهت رفع تهدیدات و برنامههای آنها برنامهریزی متقابل و مکفی داشت.
در یکی از این شبکهها یک تصویر منتشر شده که بخشی از نقشه شهری تهران را در بر میگیرد. طراحان این نقشه با توجه به تجربیات اغتشاشات سالهای گذشته در حال بازآفرینی نوعی نوین از شورش اجتماعی گسترده، نامتمرکز و موثر هستند.
مبتنی بر این طرح هر چهارراه، میدان یا تقاطع شهری به عنوان یک گره تعریف شده است. هدف این برنامه پراکنده کردن معترضین و اغتشاشگران در سطح گستردهای از شهر و مختل کردن عبور و مرور و بند آوردن شهر در گرههای طراحی شده است. تعداد گرهها بسیار زیاد و در عین حال پراکنده هستند و واضح است ایجاد انسداد در هر گره توسط یک گروه چند نفره نیز قابلیت اجرایی دارد.
در واقع ضد انقلاب به جای تمرکز جمعیت در یک یا چند نقطه(به مانند فتنه ۸۸) سازمان آشوب خود را در تمام سطح شهر پراکنده میکند.
هدف کلی تمام گرهها ایجاد اختلال و انسداد در تمام شهر است و قابل تصور است که چنانچه در شهرهای بزرگ میادین و تقاطعهای اصلی دچار اختلال شوند در چند ساعت شهر به وضعیت بحران کامل خواهد رسید.
هدف دیگر این طرح قطع دسترسی به نقاط حساس و حیاتی شهر برای نیروهای حافظ نظم است. بدین شکل مراکز حساس اداری، امنیتی و انتظامی به اهدافی سهل برای تسخیر تبدیل خواهند شد و اعزام نیروی کمکی به آنها نیز(در صورت اختلال عبور و مرور شهری) تنها از راه هوایی ممکن است.
نیروهای انتظامی و امنیتی جهت رفع انسداد گرههای مختلف و گسترده سطح شهر به صورت تمام وقت درگیر خواهند شد و امکان تمرکز را از دست خواهند داد. در این میان روشن است جهت خنثی کردن چنین سازمان آشوبی هیچ کشوری نیروی کافی در اختیار نخواهد داشت و حتی در صورت در اختیار بودن چنین نیروی فراوانی پس از چند روز تداوم وضعیت، نیروها فرسوده خواهند گردید.
اکنون زمان طلایی برای سران سازمان آشوب است. در موقعیتی که کل نیروهای امنیتی و انتظامی درگیر رفع انسداد هستند، فرسوده گشته و احتمالا تلفاتی نیز داشتهاند و دسترسی آنها به مراکز حیاتی سخت شده است؛ سازمان آشوب با تکیه بر نیروهای موتورسوار یا پیاده و در قالب گروههای آموزش دیده توان حمله و تسخیر نقاط حساس شهری را خواهد داشت.
اگرچه ممکن است هدف تسخیر و تثبیت و ماندن در نقاط حیاتی نباشد، اما ۱۰۰ درصد برنامه تسخیر، تخریب و تخلیه در دستور کار تیمهای ماهر سازمان آشوب خواهد بود.
امید به گشودن گرهها با ساختار فعلی نیروهای انتظامی و امنیتی ما شکست خورده تلقی خواهد شد، زیرا بی شک بنا به تجربههای پیشین، عماصر آشوبگر به محض ورود نیروهای انتظامی به هر گره پراکنده و متواری شده و پس از اینکه فضا را مهیا و فراهم ببینند و حضور نیروهای انتظامی کمرنگ گردد مجددا به گره بازگشته و انسداد ایجاد خواهند کرد.
بدین شکل نیروهای درگیر در اعمال امنیت و نظم پراکنده وفرسوده شده و چه بسا اگر هدف سازمان آشوب آغاز آشوب خشن و مسلحانه باشد سازمان امنیت و انتظامی کشور آسیب جدی خواهد دید.
مبارزه با چنین طرحی با ساختار فعلی نیازمند نیروی انسانی بسیار فراوانی است که شاید در وسع هیچ کشوری نباشد. چه بسا سهل گرفتن چنین طرحی موجب آسیب جدی به کشور شود. از طرفی بیشک حتی اگر چنین نیروی فراوانی نیز در دسترس باشد بودجه مالی فراوانی صرفا برای حقوق و دستمزد آنها لازم است که خود یک چالش ملی است. هزینههای توقف فعال اقتصادی کشور در هر دوره بحران و آشوب داخلی نیز امری روشن است.
هماهنگی غناصر آشوب و اجرای این طرح نیز به صورت کامل توسط برنامههای پیامرسان اجتماعی و ترافیکی بیگانه و یا نسخههای اضطراری و کمتر شناخته شده و یا حتی داخلی ممکن است.
به نظر نمیرسد رویکرد و ساختار فعلی سازمان انتظامی و امنیتی ما پاسخگوی این نوع نوین تهدید باشد.
سال ۱۳۹۷ مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه تاکید فرمودند که باید از تجربه کمیتههای انقلاب اسلامی استفاده شود. اما مشخصا در ۶ سال گذشته برنامه خاصی در این جهت از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیده نشده است.
چرایی تمرکز مطالبه نگارنده بر سپاه پاسداران علاوه بر وظایف مصرحه آن نهاد در پاسداری از انقلاب اسلامی این موضوع مهم است که سازماندهی نیروهای مردمی نیز از وظایف همین سازمان است.
سپاه پاسداران در رویکرد حاضر خود بسیج را از یک نیروی اجتماعی، مردمی، حاضر در صحنه و در عین حال پراکنده به یک نیروی نظامی و محصور در پادگانها تبدیل کرده است. افزایش تجربه و تبحر تخصصی ردههای بسیج در این رویکرد مبارک و قابل قبول است اما واقعیت امر عدم پاسخگویی این سازماندهی به نیازها و تهدیدات جدید است.
اکنون نقش بسیج در صحنه فرهنگ و اجتماع به طور کلی حذف گردیده، نقش آن به عنوان ضابط قضایی و قانونی به طور کلی متوقف شده و اثر اجتماعی آن رو به افول وانحطاط نهاده است. گویی بسیج اکنون تنها در چند راهپیمایی مناسبتی وجود خارجی دارد نه در سطح جامعه.
به نظر بهترین کار برای تقابل جدی با تهدیدات نوین آینده به کار گرفتن نظر رهبری به عنوان یک راهبرد اساسی در خصوص نیروهای مردمی، استفاده از تجربه موفق کمیتههای انقلاب اسلامی و احیاء مجدد کمیتهها با کمک نیروهای دلسوز و دغدغهمند مردمی داوطلب و بسیجی و در قالب کمیتههای محلات است.
تنها با واگزار کردن امر اجتماعی به خود مردم میتوان با تهدیدات جدید به تقابل موثر و در عین حال کم هزینه پرداخت. تجربه ۵ دهه گذشته انقلاب اسلامی هم نشان داده است هر گاه مردم تکیهگاه بوده، مورد اعتماد قرار گرفته و امور به خود آنها واگزار شده موفقیتها نیز چشمگیر بوده است.
تنها با تکیه بر نیروهای مردمی، محلی و بومی است که میتوان چنین طرح آشوب داخلی را خنثی و مهار کرد.
صد البته کمیتهها تنها در خنثیسازی سازمان آشوب موثر نیستند و میتوانند در کشف و مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری، جرائم سازمان یافته، مفاسد اجتماعی و… نیز موفق عمل کنند.
امیدوارم فرماندهان عالی سپاه پاسداران و مسئولان عالی سیاسی و تقنینی کشور شرایط لازم را در اسرع وقت برای احیاء کمیتهها فراهم کنند.
- نویسنده : احسان کرمی ۲۱ آبان ۱۴۰۳
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 3 August , 2025