تیره غم آلود شب، افق کوفه را در پردهای ماتم میکشد و ابرهای غول پیکر زنجیر گسسته در آسمان میغریدند. شب احساس تشویش داشت و نمیخوابید و تا سحر چشم به خانه علی علیه السلام دوخته بود. گویی خبر از فاجعهای دردناک داشت. گاهی از پنجره روشن خانه، مناجات او را به تماشا مینشست […]
تیره غم آلود شب، افق کوفه را در پردهای ماتم میکشد و ابرهای غول پیکر زنجیر گسسته در آسمان میغریدند.
شب احساس تشویش داشت و نمیخوابید و تا سحر چشم به خانه علی علیه السلام دوخته بود. گویی خبر از فاجعهای دردناک داشت. گاهی از پنجره روشن خانه، مناجات او را به تماشا مینشست گاه تنها مخاطب او در تاریکی و سکوت میشد. سحرگاهان که نسیم، آرام بر برکه اشک مولا میوزید، در خانه را گشود. مرغابیان دامانش را گرفتند و در، بند کمر او را با التماس گرفت. شکوفه ی شوق در دل مولا علی علیه السلام شکفت و با لبخندی کمرش را برای مرگ محکم تر بست.
مرغابیان ناله میکردند و باد آهنگ حزن آلودش را در آن سحر سرد، در خود زمزمه میکرد به مسجد داخل شد، گردبادی کوفه را برداشت و ندایی آسمان را لرزاند و کعبه را به فریاد درآورد، مأذنه ها، اذان« قد قتل المولا» سر دادند و امیرالمومنین علیه السلام در خون سجده کرد. سلام خدا بر آخرین سجده ی خونین او.
- نویسنده : فرشته شایگانی قانع
- منبع خبر : مژده خبر
Thursday, 19 September , 2024