مژده خبر- روایت میدانی قاسم رحمانی خبرنگار «فرهیختگان» از ماجرای مشکوک مدارس قم را در این یادداشت بخوانیم:

 

۹ آذر ۱۴۰۱، هنرستان دخترانه نور و مراجعه ۱۴ دانش‌آموز با علائم خاص ناشی از مسمومیت به مراکز درمانی. این سرآغاز دومینویی بود که تا امروز و با این وضعیت تا فرداها بالاتر از هر مساله دیگر، حتی دلار و وضعیت اقتصادی کشور، حتی پیروز و احتمال انقراض و نگاه‌های فانتزی مربوط به آن و حتی خیلی چیزهای دیگر در کانون توجه خواهد بود و مایه دستپاچگی و نگرانی.

طبق اطلاع و منابع موجود، بعد از تکرار مسمومیت‌ها آن هم حدود ۴۶ روز بعد از مشاهده موارد اولیه، توجهات بیشتر و جدی‌تر جلب مساله شد و یکی‌یکی سازمان‌ها و نهادهای مسئول و متولی پا در عرصه کشف و مقابله با آن گذاشتند. از اورژانس و پلیس، تا نهادهای امنیتی و نظامی و…  همه با تمام تجهیزات به میدان آمدند و دنبال چیزی بودند که نبود.

دخترش را به مدرسه نفرستاده بود. می‌گفت همین یک دختر را دارد و با چنگ‌ودندان بزرگش کرده و نمی‌خواهد به این راحتی نابود شدنش را ببیند (تمامی حرف‌ها و روایت‌های خانواده‌ها اغراق‌آمیز بود)

از فلج شدن چند دانش‌آموز بعد از این مسمومیت‌ها می‌گفتند. از ازدست دادن نابینایی‌شان، از مرگ یکی از آنها و خلاصه هر عارضه‌ای را به این مسمومیت‌ها نسبت می‌دادند و برای آن هم شاهد مثالی در حد پیام‌های رد‌وبدل شده در گروه‌های اینستایی داشتند. این هم در نوع خودش جالب بود.

گفت هیچ‌کس هیچ جوابی نمی‌دهد. یک عده که به‌کل مساله را رد می‌کنند و می‌گویند اصلا مسمومیتی وجود ندارد. عده‌ای می‌گویند کار تندروهاست که ما نمی‌دانیم این تندروها چه کسانی هستند و بعضی هم که می‌گویند یک کار تروریستی است. خود شما اگر بچه داشتید در یک چنین وضعیتی بچه‌تان را به مدرسه می‌فرستادید؟ ما نگرانیم، همه خانواده‌ها نگرانند. حرف‌های زیادی زده می‌شود، اینکه این مسمومیت باعث نازایی دختران ما می‌شود و… . می ترسیم. بچه با ترس و اضطراب مگر درس یاد می‌گیرد؟

خانواده دومی که پای صحبت‌هایشان نشستم می‌گفتند فرزندشان را به بیمارستان بردند ولی مسموم نشده بود. تصویر ترسناکی از آن روز دارد؛ اینکه عده‌ای آدم با ماسک و لباس مخصوص، با ترس و نگرانی و به‌سرعت وارد مدرسه شدند، همه ترسیدند. دختر اینها هم از ترس از حال رفت و دست و پایش سست شد.

با یکی از کسانی که حضور مستقیم در مدارس هنگام مواجهه با این موضوع داشته، گپ می‌زنم. او می‌گوید نگران‌کننده‌تر از اصل موضوع مسمومیت‌ها، ترس و اضطرابی است که بین بچه‌ها وجود دارد.

از چندین مدرسه خبر آمده که تعدادی از دانش‌آموزان علائمی دارند و یحتمل مسموم شده‌اند. از قضا مدارس پسرانه هم در تمام این مدت درگیری‌هایی داشتند اما کسی خبری از این مدارس منتشر نکرد و اگر هم بود، موجی که راه انداخته شد، اصلا به اندازه موجی که برای مسمومیت دانش‌آموزان دختر به راه افتاد نبود. این که چرا رسانه به تحصیل دختران بیش از پسرها توجه کرد و به سلامت آنها هم بیشتر از پسران، نیازمند هوش بالایی نیست.

برخی مدعی اقدام تروریستی و خرابکاری هستند. مساله‌ای که می‌تواند عوامل داخلی یا خارجی داشته باشد و با اهداف خاصی پیگیری شود. این فرض ناظر به پوشش‌های رسانه‌ای قوی رسانه‌های خارجی و واقعیت‌های میدانی، خیلی دور از ذهن و انتظار نیست.

روایت دوم هم با پذیرش همان فرض اولیه روایتی است که ماجرای پیش‌ آمده را به گروه‌های متحجر نسبت می‌دهد و درصدد اثبات این موضوع است که آنچه در مدارس قم خصوصا مدارس دخترانه رخ می‌دهد، کارگروه‌های تندرو مذهبی برای جلوگیری از تحصیل دختران یا مقاصدی از این دست است.

روایت سوم اما بی‌تفاوتی نسبت به کلیت ماجراست، یعنی اصل این مساله را شبهه‌دار می‌داند و فرض اولیه مسمومیت را هم نمی‌پذیرد، کانه کل ماجرا توهمی بیش نیست و تمام دانش‌آموزانی که به مراکز درمانی رجوع می‌کنند، ترسیده‌اند و این ترس باعث بروزات جسمی و مشکلاتی در آنها شده است. همین ترخیص‌های سریع و تنوع در بو‌ها و… استنادی است که برخی می‌کنند برای اثبات روایت سوم.

روایت دیگری هم اما وجود دارد که بین روایت اول و سوم قرار دارد. به این صورت که اصل مسمومیت پذیرفته شده است اما شیوع آن در استان قم و باقی استان‌ها و شهرهای کشور را طبیعی نمی‌داند و به مفهومی تحت عنوان اختلال تبدیلی جمعی اشاره می‌کند. یعنی با وجود مسمومیت و احتمال خرابکاری و دست داشتن جریانی برای ایجاد این رعب و وحشت و بیماری، همه را حائز این موضوع نمی‌داند و تعداد بالای افراد و مراجعان به مراکز درمانی با علائم متفاوت و… را مربوط به آن اختلال می‌داند.

نکته حائز اهمیت دیگری هم این بین هست که عدم‌توجه به آن هم به بی‌اعتمادی و عدم‌اقناع عمومی و هم به استمرار وضع موجود کمک می‌کند و آن اظهارات متناقض، عجولانه و گاهی مغرضانه است.

http://fdn.ir/78465
@FarhikhteganOnline