ادبیات پایداری و تاریخ شفاهی از دیگر حوزههای فعالیت این نویسنده کرمانشاهی است، رضایی ۲۰ جلد کتاب تدوین و تالیف کرده و سه عنوان دیگر نیز در دست کار دارد، در چند اثر به عنوان ویراستار و در ۲۰ عنوان به عنوان ناظر بوده است.
کتاب «روشن تر از خورشید» او برگزیده سیزدهمین جشنواری دوسالانه دفاع مقدس کشور و کتاب «حماسه بازی دراز» او هم برگزیده دومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس شده است.
وی معتقد است، با وجود اهمیت بالای عملیات مرصاد نباید کرمانشاه تنها در این حماسه خلاصه شود و ضروری است دیگر رشادتها و نبردهای این خطه بازگو شود و خاطرهنویسی شایستهای صورت گیرد.
مهرداد رضایی در ایامی که به نام روز کرمانشاه است به مرور عملیات مرصاد و علت نامگذاری روز کرمانشاه به خاطر رشادتهای رزمندگان کرمانشاه در این عملیات پرداخت.
-چرا شروع جنگ تحمیلی از کرمانشاه چندان پررنگ نشد؟
در دو مقطع تاریخی دشمن اراده کرد از سمت غرب، ایران را مورد تهاجم و تجزیه قرار دهد که یک بخش به ماجرای پاوه میرسد که موفق نشد.
پس از آن واقعه جنگ اتفاق میافتد، همانطور که میدانید شروع جنگ در شهریور ۱۳۵۹ است که از چند محور رخ داد و نقطه آغازین آن شوربختانه در غرب و جنوب ایران بود که بخاطر پراکندگی نظامی و اقتصادی، این نقطه آغاز در جنوب خیلی پررنگ شد و همگان براین باور بودند که جنگ از جنوب شروع شده است در حالی که در همان زمان در غرب هم تهاجمات آغاز شده بود.
سد مرزی در قصرشیرین شکسته شد و در همان روز اول جنگ شهرستانهای سرپل ذهاب، گیلانغرب و کرمانشاه درگیر شدند، پایگاه هوانیروز کرمانشاه و سپس شهر بمباران شد و پایگاه شهید شکاری نوژه همدان نیز مورد حمله هوایی قرار گرفت.
-چه عواملی موجب شده که عملیات مرصاد در راس توجه عملیاتهای غرب و استان قرار گیرد؟
وقتی که دشمن از طریق این تهاجمات نتیجه نگرفت بعد از پذیرش قطعنامه، میخواست که برگ برندهای در دست داشته باشد، از همین رو در فاصلهای که گمان میکردیم قطعنامه پذیرفته شده و در بازه زمانی که نیروهای سازمان ملل فرصت داشتند در مرز مستقر شوند، دشمن سودجویی کرد و تا اسلام آباد غرب و چهارزبر پیشروی کرد.
غافل از اینکه کرمانشاه به راحتی قابل دستیابی برای آنان نیست و تا قبل از اینکه همه ایران برای رسیدن به این نقطه بسیج شوند، نیروهای بومی، ارتشی، نظامی و سپاهی، نیروهای مسلح به پشتیبانی هوانیروز و پایگاه هوایی نوژه جانانه مقاومت کردند و موجب شد جنگ در همین جا متوقف شود و این عملیات به نام کرمانشاه پررنگ شد و دیگر عملیاتهای این منطقه چندان و به این قوت، مدنظر قرار نگیرد.
-چگونه میتوان به بررسی ابعاد جنگ در کرمانشاه پرداتخت؟ حوادث جنگ در این استان از چه قابلیتهایی برای ارکان خاطرهنویسی برخوردار است؟
اگر بخواهیم ادبیات دفاع مقدس را اصولیتر بررسی کنیم بهتر است بگوییم هرپدیده اجتماعی و فرهنگی پیرامون خود ادبیات و هنر هم تولید میکند و در واقع جنگ، ادبیات خودش را به همراه میآورد.
یک خاطرهنویسی در این حوزه وجود دارد که مغفول مانده و میتواند فردمحور، مکانمحور،حادثه محور و زمان محور باشد.
فردمحوری خاطرات یعنی فردی در عملیاتی شرکت کند که بسیار تاثیرگذار است، به عنوان مثال تیمسار خلبان «فرجاله براتپور» مرد نامآور آسمان ایران و اهل کرمانشاه است که در عملیاتی در مرز غرب اردن پایگاههای سهگانه را مورد هدف قرار میدهد و ۴۷فروند هواپیمای دشمن را بر روی زمین نابود می کند که خاطرات این فرد بسیار مهم است.
در زمینه درج خاطرات براساس مکانمحوری در کرمانشاه میتوان به پارکی بنام «شیرین» اشاره کرد که در زمان جنگ پناهگاه بود و موردحمله هوایی قرار گرفت، این در حالی است که حمله به پناهگاهها و مدارس جز جنایات جنگی در دوران جنگ است.
در هیچ کجای ایران پناهگاهی مورد حمله جنگی قرار نگرفته است و باید پرسید چرا پس از گذشت این همه سال، این مکان به یک شهرموزه تبدیل نشده است؟
حوادث شهرستان پاوه و بمباران شیمیایی شهرستان دالاهو نیز موارد دیگری است که قابلیت خاطره نویسی براساس مکان محوری را دارد.
در خصوص حادثه محوربودن خاطره نویسی نیز بمباران خونین شب یلدای کرمانشاه تداعی میشود و در زمینه زمانمحوری میتوان بخشی به عملیات مرصاد و بخشی دیگر به اوایل انقلاب که کرمانشاهیان در حال جنگ در کردستان و مهاباد هستند، اشاره کرد.
-خاطرهنویسی در قالب تاریخ شفاهی چه ضرورتی دارد؟ خاطرات جنگ چگونه باید بازگو شود تا خواننده به آن افتخار کند؟
خاطره نویسی و زندگینامه نام آوران کرمانشاهی ضرورت دارد، گرچه اکنون خیلی دیر شده است و بسیاری از نامآوران از دست رفتهاند ولی باید از بازماندگان دلجویی شود و خاطرات و مستندات آنان را جمع آوری کرد.
گردآوری خاطره و زندگینامه در قالب تاریخ شفاهی بخش مهم دیگری است و اگر خاطرهنویسی کنیم و به تاریخ اشاره نکنیم تنها به خود فرد توجه کردهایم و ممکن است پس از مدتی بخش از آن مفقود شود، چنانچه بخشی از تاریخ بیهقی گم شده است.
خاطره و زندگینامه در قالب تاریخ شفاهی مهمترین داده تاریخی ما است که به درد ادبیات، سینما و همه هنرهای دیگر میخورد و مغفول مانده است.
بخش دیگر که تجلی خاطره و زندگی نامآوران در تاریخ شفاهی است؛ ادبیات داستانی است، وقایعی که در جنگ تعریف میکنیم مملو از خون و صحنههای تلخ از دست دادن عزیزان است و باید به گونهای این مهم بازگو شود تا خواننده به آن افتخار کند.
این خاطرات باید در گستره ادبیات قرار گیرد و مادهای برای تولید داستان و رمان شود که در اصطلاح به آن مستند داستانی میگوییم و برای اولین بار در کرمانشاه این مهم را در ادبیات داستانی کرمانشاه وارد کردهام.
-تا چه اندازه در زمینه گردآوری ادبیات مستند داستانی جنگ و خاطرهنویسی موفق بودهایم؟
اگر کرمانشاه در سالهای جنگ سقوط میکرد باید میگفتیم که غرب ایران سقوط کرده و شکست خورده است چراکه این استان از گذشته پنج استان بزرگ کشور را پوشش داده و اگر شناخت کافی به این موارد بود به میزان کافی نیز به این استان توجه میشد و باید متولین امر متوجه این معنا باشند و هنگامی که سرمایه و هزینه نباشد کار انجام نمیشود و هزینه نویسنده پرداخت نمیشود.
در همه دنیا برای گردآوری خاطرات افراد حاضر در جنگ استقبال میشود ولی در این بخش در کرمانشاه حمایت نداریم.
ادبیات مستند داستانی ما اگر درست گردآوری شود تحولآفرین می شود، جنگ تاریخ بشری است و انسان بیش از آنکه در صلح به سر برده باشد در جنگ به سر برده است و برای نگهبانی از صلح، باید همواره برای جنگ آماده باشد.
-برگزاری کنگره ملی شهدا به میزبانی کرمانشاه تا چه اندازه کارساز است؟
متولیان فرهنگی و نظامی باید پای کار بیایند، در سال ۱۴۰۳ قرار است میزبان کنگره ملی شهدا شویم این کنگره از سال ۹۳ قرار بود برگزار شود و نباید به این فرمان حرکت کنیم.
همه مسولان باید پای کار بیایند، یادمان باشد که تنها برگزاری این کنگره مهم نیست، بلکه دستاوردها و خروجی آن نیز اهمیت دارد باید کتاب فاخری وجود داشته باشد تا کنگره معرفی شود.
تولید نیاز به هزینه دارد، یک نویسنده اگر بخواهد کتاب بنویسد ممکن است به یکسال تحقیقات میدانی و اسنادی نیاز داشته باشد طبیعی است که در این بازه زمانی نیاز به سرمایه دارد.
- منبع خبر : خبرگزاری کتاب جمهوری اسلامی ایران
Sunday, 22 December , 2024