شورشی شگفت بر ذرات عالم افتاده و کائنات، بی بهانه به مهمانی مویه های غریبانه می روند. شعله های غم، از خارزار پر التهاب زمانه سر می کشد .
فرشتگان به سوگ نشسته اند و قیامت اندوه به پا شده است؛ اما در این پاییز فراق، بازتابش جاودانگی ات از رواق باران خورده چشم ها پیداست .
هیچ پرچمی همانند پرچمی که تو برافراشتی به اهتزاز در نیامده است.
نامت در جاری همه اعصار، جاودانه شده است ای رسول خدا تو رفتی و اهل بیت گرامیت اسیر کینه ها و ستمکاری ها شدند. حرم خاموش و مطهر آنها هر صبح و شام به مظلومیت شان شهادت می دهد .
سلام خدا بر آن روح بلند و مهربانت، سلام خدا و فرشتگانش بر آن تلاش بی چشم داشتت و بر خلق و خوی نیکویت که سرسختی دیگران را با سخن شیرینت پاسخ می گفتی .
رخسار زردت، در جان اهل خانه را در تلاطم نیستی انداخته بود و چشمان نیمه بازت از ژرفای دردت خبر میداد. صدای شیون اهل خانه بیشتر میشد .
می خواستی آنها را تسکین دهی! تشتی طلب می کنی از قاب خیس چشمها درخششی کمرنگ از امید، بیرون می جهد. سر درون طشت میبری؛ اما نمک بر زخم بی التیام آنها میپاشی, چشم هاشان از جگری سوخته، و پاره پاره سالها غربت و مظلومیت تصویر می دهد .
دوباره صدای شیون، اوج می گیرد .در این میانه بیقرار تر از همه ،کعبه سیاهپوش بلا ها و اندوه ها زینب سلام الله علیهااست
که مهر خواهری اش دیگر نمیتواند زخمهای جگرت را ببیند. آسمان افق در هم می کشد و نگاهت از رونق میافتد .سلام خدا بر آن لحظهای که به دنیا پا نهادی و سلام بر آن لحظه ای که روح دردمندت به آسمان ها کوچ کرد .
- نویسنده : جعفر جعفری
- منبع خبر : مژده خبر
Saturday, 2 August , 2025