فلسفه پوشش اسلامی را می توان از چند دیدگاه مورد بررسی قرار داد، اما آنچه در این نوشتار تقدیم حضورتان می‌شود آثار روانی حجاب در فرد محجوب است که در بنده به عنوان یک زن تجربه شده است:
۱) آرامش روانی:
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و این تقاضا اشباع نشدنی است همچون آتشی که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعله ورتر می شود.
اسلام تدبیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و مردان تکلیف معین کرده است و این تکلیف همان حجاب است، اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش بیشتر اختصاص به زنان یافته است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است و زنان باعث هوسرانی مردان می شوند.
۲) استحکام پیوند خانوادگی
هر چیز که موجب استحکام خانوادگی بشود باعث صمیمیت خانواده و زوجین و باید در ایجاد آن کوشش کرد پس می‌توان گفت فت حجاب باعث می‌شود امنیت و آرامش به زوجین تلقین شود و در نهایت موجب آرامش خانواده می‌شود زیرا وقتی حجاب در بیرون از خانه باشد زوجین از یکدیگر اطمینان کافی دارند که دچار گاه‌های هوس آلود و یا مسائل دیگری که خانواده را در ابهام، می‌برد نمی‌شوند و زوجین به یکدیگر احترام گذاشته و با این روش، دیگر به همدیگر با دید شک و شبهه نگاه نمی‌کنند، همین نگاه‌های خالی از ابهام به زنان آرامش می‌دهد باعث می‌شود زنان با فکری خالی از هر دغدغه ه کارهای با ارزش‌تری بپردازند.
۳) استواری اجتماع:
بی‌حجابی ترویج روابط آزاد جنسی وجب فلج کردن نیروی اجتماع است و اگر این مشکل برطرف شود و انسان‌ها نسبت به یکدیگر نگاه‌های عاری از هرگونه هوس را خواهند داشت. زن با کمال آرامش و طمأنینه ارد جامعه می‌شود و خود را در سیل خروشان به سوی خوشبختی رها می‌کند و این آرامش در سایه یک چیز به وجود می‌آید همان‌گونه که بعد از آتش بس‌های زمان جنگ یک چیز شور را مجبور به احترام گذاشتن می‌کند و آن سلاح‌های آن جامعه است و اگر زنان از سلاح خود که همان حجاب است خوب پاسداری و آن را رچه بهتر و با شکوه‌تر جلوه دهند متجاوزان دیگر فکر نزدیک شدن به وی را نمی‌کنند.

۴) ارزش و احترام زن:
اسلام زن را تشویق کرده از که از این وسیله استفاده و مخصوصاً تاکید کرده است که زن هر اندازه متین‌تر، با وقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود.
و اما یک سری از ایرادهایی که بر حجاب گرفته‌اند این است که موجب سلب حق آزادی از زنان است و این باعث توهین به حیثیت نسانی زنان به شمار می‌رود که در جواب باید گفت: که حجاب در اسلام یک وظیفه است که بر عهده زن نهاده شده است و رعایت مقررات اجتماعی زن را قید می‌سازد که در معاشرتش با روش خاصی برخورد کند و طوری باشد که باعث آرامش دیگران شود و این پوشش باعث زندانی و ضد آزادی او نمی‌شود برعکس که پوشیده بودن زن در همان حدودی که اسلام تعیین کرده موجب کرامت و احترام بیشتر اوست می‌توان به صراحت گفت که در اسلام چنین چیزی وجود ندارد که زن را در خانه حبس کنند و در را به رویش قفل کنند اما اینکه باید زن در هنگام بیرون رفتن پوشیده باشد و بیرون رفتن او به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد چون که مصلحت خانوادگی ایجاب می‌کند که خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضایت شوهر و مصلحت او باشد.
دومین ایرادی که بر حجاب می‌گیرند این است که بب رکود استعداد زن می‌شود. این ایراد بر هندی‌ها و ایران قدیم و یا یهودیان متداول بوده است اما مبنای حجاب در اسلام این است لذت‌های جنسی باید به محیط خانوادگی و همسر مشروع اختصاص یابد. و محیط اجتماع خالص برای کار فعالیت‌ها باشد به همین دلیل ه زنان اجازه نمی‌دهند که وقتی از خانه بیرون می‌روند موجب تحریکات و چشم چرانی مردان را فراهم کنند و این نکته باعث می‌شود به دور از هر دغدغه که آرامش زن را بر هم زند به کار خود پرداخته و فکر خود را با هدف‌های بالاتر معطوف کند.
یکی از نکاتی که باید با نوان به آن توجه داشته باشند این است که زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آنان هویدا باشد و و با این صفت شناخته شوند و در این وقت است که بیماردلان دنبال شکار می‌گردند از آنها مایوس می‌شوند.