انسان در تعریف اسلامی آن موجودی کامل و در عین حال متعهد و مکلف است. انسان مسلمان تک بعدی نیست بلکه نسبت به همه چیز مسئول است. چه طبیب باشد یا تاجر یا مجاهد جهاد اصغر تفاوتی نمیکند؛ او تنها مکلف و مسئول تخصص، شغل و حرفه خود نیست بلکه مسئول هر نوع رفتار و کنش اجتماعی خود و جامعه اطراف خود نیز محسوب میشود.
آیین اسلام و خاصتا تشیع در روسیه ریشهدار و عمیق است، عمری به درازای چند سده. اما این آیین دقیقا از چه زمانی در این مناطق آغاز میشود؟ درست از زمان رابطه تجاری ایران و روسیه. زمانی که ما حتی به فکر تبلیغ به شکل مرسوم آن نبودهایم و روحانیت در مرزهای اسلامی فعالیت میکرد.
هر چند حاکمیت مرام کمونیستی در روسیه مابعد تزاری موجب سرکوب دین و مذهب -به عنوان افیون تودهها- برای دههها میشود اما مگر میشود اعتقاد را به زور بر جماعتی تحمیل یا آنها را از آن باز داشت؟ مگر میشود آدمی را از فطرت وی جدا کرد؟
همین است که تا فشار و سرکوب برداشته میشود انسان به فطرت و اعتقاد خود باز میگردد، به اصل وجودی خودش.
اما مهمتر اینکه چگونه تشیع در روسیه رشد کرد. باید گفت توسط تاجران ایرانی که به واسطه تجارت به سواحل دریای خزر روسیه رفت و آمد داشتند. همین تجار مساجد بزرگ، تکایا و حسینههایی در این مناطق ساختند که در کنار تجارتخانههای آنها فعالیت داشتند.
آنچه مهم اینکه تاجر ایرانی نه فقط به عنوان سوداگر کالا و خدمات و به بازار هدف خود نه فقط به عنوان محل سودآوری نمینگریستند بلکه به عنوان نادیان و مبلغان مذهبی و مصلحان اجتماعی نیز عمل میکردند. آنها محل تجارت خود را فقط محیط بازار کالای خود نمیدیدند بلکه آنجا را محل زیست اجتماعی و دینی خود نیز میپنداشتند. اگر غیر این بود چه دلیلی قابل بیان است که برای فعالیت مذهبی و دینی در محل کسب سود خود هزینه مالی کنند. هزینهای که با نگاه مادیگرایی هزینه بیبازگشت و بدون سود است.
این موضوع شاخصه تفاوت میان تجارت اسلامی و شیعی با نوع تعریفی آن در اقتصاد سرمایهداری و مادیگرای غربی است. دردآور اینکه این تعریف در گذر زمان و حاکمیت تفکر غربگرایی در ایران به دست فراموشی سپرده شده است و اکنون عمده تاجران مسلمان و شیعه تنها به دیده مالی به تجارت نگاه میکنند. همانگونه که طبیب، سفیر ما، وکیل ما و… تنها به عنوان محل کسب به شغل خود مینگرد.
دردآورتر اینکه ما از تبلیغ در چنین مناطق مستعدی غفلت کردیم و با منحصر کردن تبلیغ در روحانیت و انحصار روحانیت در تبلیغ داخلی، صدور دین، فرهنگ و انقلابمان به کندی گراییده است. هر چند نگارنده معتقد است تبلیغ الزاما باید بر مدار روحانیت مکتبی، سره و متقی باشد.
باید باور کرد حسین(ع) جاذبهای دارد که میتواند کل دنیا را متحد و متاثر کند. و هم باید باور داشت که همه ما مبلغ و مسئول هستیم نه فقط فردی یا قشری خاص. هر کدام به اندازه وسعمان که لا یکلف نفس الا وسعها…
نویسنده: احسان کرمی
۲۱ تیرماه سال ۱۴۰۳
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 22 December , 2024