هرچه آسمان سخاوت میورزد، باد پردهدری میکند. اشکها که فرو میریزند، آهها طومار میپیچند. شکاف طبقاتی گاهی از درز و دوز لباس اعیانی بیرون میزند. وقتی ضریب جینی بشکاف به دست میگیرد، دلقهای مندرس رشتههای قبای اطلس را پنبه میکنند. طاقههای اعلا که جامهی حضرات والا شود، طاقت جامعهی بینوا طاق میشود. وقتی پارچهی وارداتی به ارادهی مدیریت رانتی، پاچهی صنعت نساجی را گرفته، وعدهی حمایت از تولید داخل پوچ است.
واردات فرنگی، وصلهای ناجور بر پیکر فرماندهی جنگ اقتصادی است. پرچم استقلال اقتصادی که از دست ما بیفتد، استعمار سیاسی چتر سیاه وابستگی را بر سرمان میگستراند. وقتی ظاهر و باطن زمامداریمان گرگومیش است، اقتصاد درونزای بروننگر بجای نصبالعین، لقلقهی زبان میشود. ریشخند بزرگان به دسترنج کارگر ایرانی، حمله به جهش تولید است.
این ورق برمیگردد و جامعهی تاخورده از زیر بار بیتوجهی یقهدیپلماتهای اتوکشیده، سر بلند میکند. دایرهی بستهی قدرت اگرچه گریز از مرکز ندارد اما ناگزیر حاشیهنشینان، مرکز پرگار آیندهی انقلاباند. کارخانجات به حاشیه رفته روزی نام زیبای ایران را بر حاشیهی تولیدات خود طلاکوب میکنند و به متن زندگی ایرانیان باز میگردند. این جامه عوضبهدر میشود و رونق بازار نو، از خجالت کهنههای دلآزار در میآورد. تحول ایام تابع تحول انفس است. تغییر ارادهی مردم، مقدمهی تغییر سرنوشت قوم است.
✍ زهرامحسنی فر
- منبع خبر : مژده خبر
Sunday, 22 December , 2024