مژده خبر- همراه با شهدای استان کرمانشاه در دفاع مقدس امروزمژده خبر به گزیده ای از زندگینامه شهید حبیب الله رزلانسری اختصاص یافته که باهم می خوانیم.

امروز به یاد شهید حبیب الله رزلانسری صلوات

تولد : ۱۳۳۹ کرمانشاه
شهادت : ۱۳۵۹ منطقه عملیاتی کرخه

سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران
خلاصه زندگینامه حبیب الله رزلانسری
شهید حبیب‌اله رزلانسری هشت روز مانده به پایان پاییز سال ۱۳۳۹ در کرمانشاه به دنیا آمد و در ۱۵ دی ۱۳۵۹ در کرخه به شهادت رسید.
نامش را حبیب‌اله گذاشتند. بزرگ‌تر که شد به سمت ورزش‌های باستانی کشیده شد. به زورخانه می‌رفت و با اقتدا به مولا علی (ع) میل می‌زد. دیپلم‌اش را از دبیرستان ابن‌سینا گرفت همچنان به ورزش ادامه داد. انقلاب که شد با کمک دوستانش هیاتی سیاسی ـ مذهبی تشکیل داد که هر پنج‌شنبه در خانه‌ی یکی از اعضا تشکیل جلسه می‌داد. در آن هیات از روحانیون به نام برای سخنرانی دعوت می‌شد. حبیب مسئولیت حفاظت از جان اعضا و مهمانان را برعهده داشت. طوری برنامه‌ریزی می‌کرد که محل جلسات مخفی بماند و کسی از این‌که جلسه‌ی بعدی کجا برگزار می‌شود، بویی نبرد. با هماهنگی دوستانش روزها در تظاهرات شرکت می‌کرد. در این کار چنان مصمم بودند که با آنکه بارها با پرتاب گاز اشک‌آور مواجه شدند هرگز دست از مبارزه نکشیدند.
. با وجود تمام مشکلات و خطرات، تلاش‌ها و فعالیتهای انقلابی حبیب ادامه یافت تا انقلاب به پیروزی رسید.
پس از انقلاب هم فعالیت‌های حبیب متوقف نشد، هر چند حالا دیگر فعالیت‌های او به ‌سمت مسایل مذهبی سوق پیدا کرده بود. حبیب با سرپرستی حاج‌آقا زحمتکش و کمک برادران خوشراه و با یاری دوستان و همسایه‌ها شروع به احداث مسجد امیرالمومنین (ع) نمود. کاری که با پیگیری‌ها و فعالیت‌ شبانه‌روزی بالاخره به پایان رسید و مسجد امیرالمومنین (ع) در سال ۱۳۵۸ آماده‌ی بهره‌برداری شد. هجده ساله بود و آماده‌ی اعزام به خدمت سربازی شد. حبیب با شور و شوق خاصی به جبهه رفت و در لباس مقدس سربازی عازم منطقه‌ی جنوب شد. آن وقت بود که هوای شرجی جنوب و حال و هوای منطقه دامن‌گیرش کرد. هر موقع که به مرخصی می‌آمد اضطراب داشت، دل تو دلش نبود و سعی می‌کرد به هر بهانه‌ای که شده زودتر به جبهه برگردد. به سوسنگرد رفت و جنایات بشری رژیم بعث را دید. یک‌بار که برای مرخصی به خانه آمده بود به مادرش گفت: «بعد از دیدن جنایات عراقی‌ها در سوسنگرد، دیگر نمی‌توانم در خانه بمانم. باید بروم و از مردم بی‌دفاع و مظلوم شهرهای کشورم دفاع کنم». مدتی بعد بعنوان راننده‌ی تانک به منطقه‌ی کرخه اعزام شد. و چند روز بعد به همراه تعدادی از همرزمانش به محاصره‌ی نیروهای بعثی در آمد. با دستور استقامت ضروری، تا آخرین نفس جنگیدند و تا آخرین تیرِ خشاب‌ها را شلیک کردند، در شرایطی که حبیب و یارانش محاصره شده بودند، عقب‌نشینی ممکن نبود. حماسه مقاومت رزمندگان کرخه برای همیشه ابدی شده و از آن جمع هیچکس سالم برنگشت و برخی شهید و برخی مجروح شدند. عاقبت پیکر پاکش را به کرمانشاه آوردند و در مزار شهدا به خاک سپردند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو

  • نویسنده : جعفر جعفری سردبیر مژده خبر
  • منبع خبر : مژده خبر