مژده خبر-امشب به یکی دیگر از شهدای دفاع مقدس استان کرمانشاه گزیده‌ای از زندگینامه شهید ابراهیم صدری راباهم بخوانیم.

امشب به یاد شهید ابراهیم صدری صلوات

تولد : ۱۳۴۲ سنقر
شهادت : ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ شلمچه

🌹🌹🌹🌹🌹

خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم صدری

شهید ابراهیم صدری در سال ۱۳۴۲ درشهرستان سنقر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد.آخرین فرزند خانواده بود.نامش را مادربزرگش ازروی قرآن,ابراهیم گذاشت. اخلاقش خوب بود وهمیشه لبخند به لب داشت.خواهرانش را به رعایت حجاب سفارش می کرد وبا لبخند ملیح دیگران را امربه معروف ونهی از منکر می کرد.احترام پدرومادر را نگه می داشت.با ایمان بود همیشه به مسجد می رفت قرآن ونهج البلاغه می خواند.به کوهنوردی خیلی علاقه داشت وهمیشه بچه های خواهرش را با خود به کوه می برد وموقع برگشتن بچه ها یک سوره کوچک یاد گرفته بودند. بااوج گیری فعالیت های انقلابی درتمامی تظاهرات شرکت فعال داشت شبها اعلامیه امام را پخش می کرد,همیشه می گفت رهنمود های امام را سرلوحه خودتان قرار دهید وپیرو ولایت فقیه باشید.ایشان در انجمن اسلامی شرکت داشت ودر مناطق محروم به بسیج سازندگی مشغول بود.درتئاتر همراه جواد عصری,رضا قربانی,حسین ایرانی ,ابوالحسن ایرانی وعزت پناهی فعالیت داشت هر۶نفری که درتئاتر بودند شهید می شوند.بعداز جهاد سازندگی به جبهه رفت.در مناطق مهران ,دهلران و عملیات کربلای ۴ حضور داشت.
در جبهه با رزمنده ها بسیار خوب بود همه از او راضی بودند با آنها شوخی می کرد در یکی از مرخصی ها ابراهیم صدری همراه جواد عصری ورضا قربانی به مشهد رفته واز امام رضا می خواهند یا هرسه شهید شوند یا هر سه بعد از پایان جنگ سالم برگردند بعد از برگشتن از مشهد جواد عصری شهید می شود و ابراهیم ورضا برای طلب شهادت دوباره به مشهد می روند بعد از ۶ ماه ابراهیم شهید می شود وکمتر از یکسال دیگر رضا قربانی به شهادت می رسد.قبل از شروع عملیات کربلای ۵ به ایشان می گویند پدرت مریض شده ودر بیمارستان بستری است ۱۱ روز مرخصی به ایشان می دهند وبه منزل بر می گردد وقتی از سلامت پدرش مطمئن می شود یک شب می ماند و به جبهه بر می گردد ومی گوید آنجا به من خیلی احتیاج دارند پدرومادرش را به خدا می سپارد ومی رود. قبل از عملیات به همراه دوستانش دستها وریششان را خضاب می گیرند وروز عملیات را روزه می گیرند.همان شب در وصیت نامه اش قید می کند که پیکرم را به دست دامادمان بدهید چون مادرم تحمل دیدن پیکرم را ندارد.تااینکه در تاریخ ۶/۱۱/۱۳۶۵ در دریاچه ماهی براثر اصابت ترکش خمپاره به صورت و پیشانی با زبان روزه به شهادت می رسد.تقریبا ۱۰ روز طول می کشد تا توسط دامادشان شناسایی می شود آن هم از روی پایش که یک نشانه داشت و به همراه پیکر شهید بهزاد غیاثی به سنقر آورده می شوند.همیشه شهید می گفت:مهم نیست که چقدر عمر می کنیم,مهم این است که تا الآن چه کارهایی کرده ایم.

یادش گرامی و راهش پر رهرو
🌹🌹🌹🌹🌹

  • نویسنده : فرشته شایگانی قانع
  • منبع خبر : مژده خبر