افشین آزادی*- ساعت ۱۰ شب جمعه چهارم اردیبهشت ماه سال ۸۸ بود و عطر نسیم بهاری از لابه لای سبزه زارهای اطراف پاسگاه پلیسراه مشام آدم را نوازش میداد.
شبهایی بود که سریال یوسف پیامبر پخش میشد و از سربازانی که دلتنگ خانواده بودند، دلشان را به هجران یوسف و بازگشتش به کنعان سپرده و در آسایشگاهی کوچک به تماشای تلویزیونی کوچک نشسته بودند.
باقی سربازان و پرسنل هم مثل تمام پاسگاههای پلیس راه، کارهای روزانه را مرور و دفترچه ساعت رانندگان عبوری را کنترل و تأیید میکردند.
همین جا بگویم که پلیس راه حافظ جاده و ناجی مردم است و سلاح و مهمات چندانی ندارد.
یک زن با لباس محلی و باردار به همراه مرد وزنی دیگر به مقابل پلیس راه آمده و به بهانه آب خوردن، خود را به حیاط پاسگاه رسانده بودند.
همینکه وارد پاسگاه شدند، چند نارنجک به داخل اتاقها و آسایشگاههای سربازان بی گناه انداختند و راه را برای چندین تروریست تا دندان مسلح دیگر باز کردند.
بیشتر مأموران بیرون پاسگاه را هم با قناسه (سلاح دوربین دار) زده بودند، اما سرباز بالای برجک و ۲ افسر که در فاصلهای دورتر از پاسگاه بودند با تروریستها وارد نبردی دلاورانه شدند.
شاید در کمتر از نیم ساعت هزاران گلوله در اطراف پاسگاه شلیک شد و با رشادت همان سه نفر، باز هم ضدانقلاب در دستاندازی به خاک مطهر این کشور ناکام ماند و اکثر تروریستهای پژاک به هلاکت رسیدند.
در آن حادثه ۱۹ سرباز و کادر مظلوم پلیس راه به شهادت رسیدند و چند عزیز دیگر که از آن حادثه باقی ماندهاند، هر کدام قطع نخاع یا نابینا و معلول شدهاند.
۱۹ جوان این کشور رفتند تا امروز باز هم عطر نسیم بهاری به مشام ما برسد و دشمن مردم ایران بداند هیچگاه بچههای همین کوچه پس کوچهها اجازه تعدی و جسارت به آنها نمیدهند.
روحمان با یادشان شاد.
*رئیس حوزه هنری کرمانشاه
- منبع خبر : مژده خبر
Saturday, 21 December , 2024