مژده خبر- یادداشت مناسبتی پیش رو ویژه ۹صفر سالروز شهادت «عمار یاسر» از صحابه و یاران خاص حضرت پیامبر اسلام (ص) و نیز یاران بصیر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نگاشته شده که با هم می‌خوانیم:

«عمّار یاسر» از اصحاب خاص پیامبر (ص) و از نخستین ایمان آورندگان، در مکه و در حدود ۴۴ سال قبل از بعثت به دنیا آمد. «عمار یاسر» در سن ۹۳ سالگی در جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) در حالی به شهادت رسید که پیامبر درباره این یار با وفای خویش فرمود: «ای عمار! تو را گروه سرکش و نافرمان خواهند کشت».

پدرش «یاسر» نام داشت که از مردم یمن بود و بعدها در مکه ساکن گشت. سمیّه، مادر عمار بود. بعد از بعثت پیامبر و بعد از دعوت مخفیانه سه ساله، پیامبر (ص) دعوت خود را آشکارا آغاز نمود. عمار به همراه پدر و مادر و برادرش (عبدالله) در سال پنجم بعثت به حضور پیامبر آمد. و مسلمان شدند و اینان سی و چندمین نفری بودند که اسلام آوردند، در حالی که عمار حدوداً ۴۸ سالی داشت.

ابن حجر می‌نویسد: «عمار یکی از هفت نفری بود که اسلام خود را آشکار کردند.»

هنگامی که خاندان عمار، اسلام خود را آشکار ساختند قبیلۀ بنی مخزوم، هم پیمان آنها، بسیار ناراحت و عصبانی شدند و هِشام بن عمرو که در میان مسلمانان به ابوجهل مشهور بود و ریاست قبیلۀ بنی مخزوم را بر عهده داشت، شروع به انواع مزاحمتها و شکنجه‌ها به خاندان عمار نمود که از جمله شکنجه‌ها؛ آهن گداخته از آتش، تازیانه و خواباندن روی ریگهای سوزان سرزمین مکه بود.

پس از شهادت یاسر و سمیّه و عبدالله از عمّار خواستند که از پیغمبر (ص) بیزاری بجوید و از اسلام برگردد و بتها را به نیکی یاد کند وگرنه شکنجه ادامه دارد. او که چگونگی مرگ پدر و مادر و برادرش را دیده بود، برای حفظ جان خود، دست به تاکتیک و تقیّه زد. در ظاهر به زبان، خواستۀ مشرکان را گفت و نجات یافت. این خبر به پیامبر (ص) رسید و بعضی عمار را غایبانه محکوم کردند. ولی پیامبر (ص) سخن آنها را رد کرد و فرمود: «إنَّ عَمّاراً مُلِئَ ایماناً مِنْ قَرْنِهِ إلی قَدَمِهِ وَ اُخْتَلَطَ الایمانُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ»
یعنی همانا سراسر وجود عمار، از فرق سر تا قدمش مملو از ایمان می‌باشد و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است. بعد آیۀ ۱۰۶ سوره نحل نیز در تأیید عمار نازل گردید. رسول گرامی اسلام (ص) به عمار فرمود: «اگر باز هم از تو خواستند، چنان کن» یعنی تقیّه را تکرار کن.

عمار، آنچنان به پیامبر (ص) نزدیک بود که خود می‌گوید: «کُنْتُ تِرْباً لِرَسولِ اللهِ فی سِنِّهِ، لَم یَکُنْ أَحَدٌ أَقْرَبَ إلیه مِنّی» من دوشادوش رسول خدا بودم هیچ کس مثل من به آن حضرت نزدیک نبود. شاید بر همین اساس بود که پیامبر (ص) فرمود: «إنَّ عَمّاراً جِلْدهٌ بَیْنَ عَیْنی وَ أَنْفی» همانا عمار پوست بین چشمان و بین من است.

پس از هجرت و ورود عمار به مدینه، در ساختن مسجدالنبی بسیار فعال بود، چنان که پیامبر (ص) به او فرمود: آنقدر به خود زحمت نده. عمار گفت: دوست دارم در ساختن مسجد شرکت کنم. و همانجا بود که پیامبر (ص) دستی بر شانۀ عمار زد و فرمود: «إنّکَ مِنْ أَهْل الجَنَّه تَقْتُلُکَ الفِئَهُ الباغِیَهُ» یعنی تو اهل بهشت هستی، قوم ستمگر تو را می‌کشند. سیره نویسان، در مورد شرکت پرتلاش عمار در جنگها چنین نوشته‌اند که «عمار» در همۀ جنگهای پیغمبر و در بیعت رضوان همراه رسول خدا (ص) شرکت نمود. در جنگ بدر قهرمانی‌ها نشان داد و آزمایش‌های رزمی را، چنان که باید، به انجام رسانید.

یار با وفای امیر و عمار لشکر امیرالمومنین (ع)

عمار یکی از چهار یار با وفای حضرت علی (ع) بود که پس از رحلت رسول اکرم (ص) بر سر پیمان خویش با حضرت علی (ع) باقی ماند و چون امیرالمؤمنین (ع) به خلافت رسید، عمار همه جا کنار امام علی (ع) حضور داشت.در جنگ صفین با وجود کهولت سن، حضوری جاودانه داشت و در میدان نبرد در کنار سایر یاران پیامبر (ص) علیه معاویه جنگید تا اینکه در روز ٩صفر سال ٣٧ هجری قمری و در سن ٩٣ سالگی شربت شهادت را نوشید.

 

منابع: دانشنامۀ امام علی (ع) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج ۸، ص ۵۱۶