(با ادای احترام، به محضر تمام فرهنگیان عزیزی که از جان خود، برای تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم مایه می گذارند.) این نامه دغدغه هایی از دل یک جماعت و خطاب به «بعضی» فرهنگیان است. نامه ای به رهبر… «آقا جان» سلام تنها می توانم امیدوار باشم که از دل شهر شهیدان […]

(با ادای احترام، به محضر تمام فرهنگیان عزیزی که از جان خود، برای تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم مایه می گذارند.)
این نامه دغدغه هایی از دل یک جماعت و خطاب به «بعضی» فرهنگیان است.

نامه ای به رهبر…

«آقا جان» سلام

تنها می توانم امیدوار باشم که از دل شهر شهیدان مرصاد، از شهرستان اسلام آباد غرب، نامه ی پر از دلخوری من، لحظه ای مهمان نگاه مهربانتان شود، تا مشکلاتی که در ادامه عرض خواهم کرد، به دستان توانمند شما برطرف شده و امید در دل جامعه، شعله بکشد.

آقا جان، وقتی که قلم فرزندانمان، از درد بی سوادی بعضی معلمین به خود می پیچد،
و روحشان، لابه لای بی سلیقگی کلام، و بی هنری رفتار بعضی به اصطلاح فرهنگی، ترور می شود، و نه تنها تعلیم بلکه تربیت فرزندانمان هم به حاشیه می رود، جامعه ای متشکل از پزشکان و مهندسان و وکیل های بی سواد، کارمندان بی وجدان و هنرمندانی بی هنر به دور از انتظار نیست.

آقا جان، همیشه در گوش ما خواندند که معلمی شغل انبیاست، پس قطعاً، معلم شدن و معلم بودن، در کشوری که مزین به نام مبارک اسلام است، کار هرکس نیست.

و حال خواهش ما از شما این است، که بیش از پیش، بر عملکرد وزارت آموزش و پرورش نظارت داشته باشید و انشاالله با رهنمون و تدابیر شما، وزارت آموزش و پرورش، در امر استخدامی ها و گزینش و آموزش معلمین محترم، دقت داشته باشند و در این حوزه، که در واقع سرچشمه ی رشد و توسعه ی کشور عزیزمان ایران است، فضایی «سالم» داشته باشیم.

سایه ی مبارکتان مستدام باد.

نویسنده:حدیث علی پور