دانشجو یک کلمه ی پر مغز است کلمه ایست که همراه آن تکلیف روشن می شودویک نوع مسئولیت ݦعنوی ومادی به همراه دارد .
شاید بتوان گفت که هرکس که به دنبال تحصیل علم است دانش جو ست ولی می خواهیم .
حد و مرز این کلمه را مشخص کنیم که این حد و مرز حضور دانش جو در دانشگاه است دانش جو یعنی یک نیرو و پتانسیل فعال برای دریافت کردن و پس فرستادن دریافت کردن محرک های زندگی و پاسخ دادند و واکنش نشان دادن دانش جو مسیری دارد .
و مقصدی مسیرش طی کردن پیچ و خم های سرزمین وسیع علم است این جاست که علم را باید بیابد شاید به سختی پیدا کردن مروارید در دریا شاید به سختی تحمل یک سفر طولانی در یک سرزمین غریب .
او میتواند نگاهی عمیق به یک گل داشته باشد او می تواند سرخ سرخی گل را جذب کند و در ذهن خود تصویری داشته باشد که در آن تصویر از مرز عادتها گذشته است دانشجو کسی است که هر چیز عادی را عادی نمی نگرد با تیزبینی و هوشیاری در پی چیزی است که برای این چشم عادی است او منتظر نمی ماند تا چیزی به طرفش بیاید و دانش جو برای فهمیدن موج تنها به تعریف آن اکتفا نمی می کند و این چیزی است که او را از ساحل نشینان بیدقت مجزا میکند آغاز روز برای او فقط طلوع خورشید نیست او می تواند در طی یک روز آنقدر طلوع کند که غروب ای برایش فرض نشود دانشجو سرشار از تازگی و تحول است دانشجو هر چیز را با فلسفه اش می پذیرد و حتی آب را با فلسفه مینوشد او محتاط است نکند بدون پرسش چیزی را قبول کند آبی هارا می بیند. ابرها رامی شکافد با جنگل سبز می شود.با دریا
می خروشد با کویر تشنگی را تحمل می کند .
دانشجو میتواند با باران ببارد و یا خود باران باشد که میبارد دانشجو می تواند با نجوم آسمان در حال سوختن باشد و نور بدهد فانوس او می تواند همیشه روشن باشد . حتی هنگام کولاک وباد هم خاموش نشود.
توقف دانشجو است حرکتش به سمت آماج است نگاهش را همیشه یک عینک حقیقت بین همراهی می کند. گوش او جای حضور اصوات
آسمانی و زمینی است و در فکرش تا بی انتها پرسش از چرایی و چگونگی است دانشجو روز بارانی را چتر را و خیس شدن را یک جور دیگر می بیند او وجود باد را گیاه را حتی وجود حشرات را یک نیاز می داند او به دنبال چیزی است که به سمت شهر غایی انسانیت برود
دانشجو وقتی وارد باقی می شود به دنبال باغبان آن می گردد قبل از آنکه میوه ای را از درخت بچیند آن را نگاه می کند و به آن می اندیشد .
وقتی به گلی میرسد که بلبلی در کنار آن نیست نگران می شود می خواهد از عمر کوتاه گل عبرت بگیرد او می خواهد از سفتی از سوختن پروانه و ذوب شدن شمع لحظات درس بگیرد!.
دانشجو میخواهد تعداد پاکی ها را بداند و به آنها مقید باشد او می خواهد نوای شیرین زندگی را در قالب سوال و جواب به دست آورد او می تواندعزم را جزم کند و ناهمواری ها را هموار وبه جایی برسد که در آنجا احساس آرامش نماید.
- منبع خبر : مژده خبر
Saturday, 21 December , 2024