به گزارش خبرنگار مژده خبر، دختر حمیدرضا صدر گفت:امروز بابا را به خاک سپردیم، همان خاکی که دوستش داشت، همان خاک وطن، خاک تهران، شهر محبوبش؛ پدر فقط یک آرزو داشت و شمایی که کتابش را تا آخر خواندهاید میدانید.
وی اظهار کرد:تنها وصیت پدر این بود: اهدای بدنش به مرکز علمی جهت تحقیقات پزشکی. حدود یک سال پیش تصمیمش را گرفت و من و مامان به او قول دادیم خواستهاش را اجرا کنیم.
از لحظهای که برگههای اهدای بدن را امضا کرد، به گفته خودش انرژی گرفت و خوشحال شد.
خوشحال که تمام اعضای بدنش و به خصوص آن تومورهای لعنتی کمکی خواهند کرد به دیگر بیماران، به پزشکان، به آیندگان؛ خوشحال که دیگر هر آنچه داشت را تقدیم خواهد کرد به دنیا، تا ذره آخر.
بعد از اتمام تحقیقات علمی، پدر به ایران آورده شد تا جایی باشد که به آن تعلق داشت.
هروقت طبق عادتش حرف از مرگ و گورستان و قبر میزد، با خنده و به قول خودش کمی پُز به همه میگفت: «من که در قطعه نامآوران جا دارم؛ شما برید فکر خودتان را بکنید». و قسمت این بود که همان بشود که میگفت.
- نویسنده : اعظم جعفری
- منبع خبر : مژده خبر
Saturday, 21 December , 2024